خبرگزاری علت به نقل از فارس : ناجا، عملیات، درگیری، تیراندازی، شلیک گلوله و شهادت؛ کلیدواژههای پرتکرار این روزهای نیروی انتظامی شده اند.
«شهادت» این روزها در ناجا یکهتازی میکند؛ اگرچه شهات فیض عظیمی است که هر کسی را یارای دستیابی به آن نیست.
آمار 21 نفره شهدای ناجا از ابتدای سال تا به امروز اگرچه در ظاهر یک عدد است اما در باطن عبارت است از داغدار شدن 21 خانواده اعم از پدر، مادر، خواهر، برادر؛ تنها شدن 14 همسر؛ یتیم شدن 13 دختر و 10 پسر و از دست دادن 21 افسر، مامور و سرباز رشید این مملکت.
21 مامور ناجا امسال شهید شدهاند، از اصابت چاقو به قلب گرفته تا شلیک گلوله به سر؛ یعنی با فجیعترین شکل ممکن؛ چراکه اراذل و اوباش، قاچاقچیان و سوداگران گستاخ شدهاند؛ فراوانی سلاح از یک سو ، بازدارنده نبودن قوانین از سوی دیگر و بی پروایی در مواجهه با پلیس همه و همه دست به دست هم داده اند تا بر آمار جان باختگان ماموران در ماموریت ها و عملیات های پلیسی افزوده شود.
شهادت ماموران ناجا اگرچه تلخ است، اما تلختر از آن بی توجهی و بی اعتنایی رسانه ها، شبکه ها و سلبریتی هایی است که نان به نرخ روزخور بوده و به ازای یک مطلب بی ارزش در بوق و کرنا کرده و زمین و زمان را به هم می دوزند که چه شده و چه اتفاقی افتاده اما در قبال سلاخی شدن بچه های مظلوم ملت در لباس پلیس دم فرو می بندند!
همین فیلم تقطیع شده را که روز گذشته در تمام شبکهها دست به دست شد، دیدهاید؟ چهها کردند و چهها گفتند که پلیس، جوانی را کشت، اما اصل فیلم حکایت از آن دارد که شرور سابقه دار قمه به دستی به جان مردم افتاده بود و با چاقو به رهگذران حمله میکرد ، حتی به ماشینها هم رحم نمیکرد، اما از آنجا که این واقعیتها برای آن از خدا بیخبران مهم نیست همان قسمت درگیری و کشته شدن اراذل را به تصویر میکشند تا بگویند جامعه ناامن است و پلیس چه ها که نمیکند؟!
اما این صحنه را ، این تصویر را کدامیک دیده اید، کدام شبکه اجتماعی روی خونی که بر یقه این لباس نقش بسته ، صحبتی کرده است؟
...این پیراهن، لباس نظامی غرق به خون شهید« یاسر طاهری» است؛ مامور کلانتری 103 گاندی که در درگیری با سارقان منزل در محله جردن تهران با اصابت گلوله به گردن به شهادت رسید.
یا این پدر را ببینید که چگونه تابوت پسر 20 ساله اش را بغل کرده است.
پسر 20 سالهاش را که اکثر روزها روزه بود با ضربات چاقو به قلب در کمال قساوت به خون کشیدند.
سرباز « عبدالجبار مختوم نژاد» مأمور اهل تسنن کلانتری 110 شهدا که مامور بدرقه سارق سابقه دار شد... از روی دلرحمی هنگامی که متهم گرسنه بود و غذاخواست برایش ساندویچ خرید و وقتی سارق از او خواست تا دستبند را باز کند تا راحتتر غذایش را بخورد از روی انسانیت این کار را کرد؛ اما باز کردن دستبند همانا و ضرباتی که با چاقو بر« قلب» سرباز فرود آمد از سوی دیگر... ؛ سارق بیرحم جانی با ضربات چاقو سرباز را به شهادت رساند.
یا مامور یگان امداد که «شهید آب» نام گرفت؛ شهید ضرغام پرست که در جریان اغتشاشات خوزستان به شهادت رسید. همان ماموری که در بیآبی خوزستان دبه دبه آب را برای مردم حمل میکرد و در فتنهای که به بهانه بیآبی شکل گرفت، یزدیان زمان ناجوانمردانه شهیدش کردند.
***
اینها نمونههایی کوچک از حکایت جانگذاز شهادت مردان خستگیناپذیر ناجاست؛ آنهایی که مظلومانه و بیادعا، در بدترین شرایط آب و هوایی از مرز و کویر و کوهستان گرفته تا دریا و جاده و خشکی، روزها و ساعتها میآیند و میروند و چشم می دوزند و سینه ستبر می کنند تا نکند خاری به پای مردم فرو رود.
اینها مردان بلندبالای نیروی انتظامی هستند؛ مجاهدان فی سبیلالله که از «جان» مایه میگذارند.
***
***
... «مردان خستگیناپذیر ناجا را دریابید!»
انتهای پیام/