خبرگزاری علت به نقل از فارس – محمد رضازاده: این روزها زندگی همه ما با کرونا گره خورده است. آمارهای مرگ و میر وحشتناکی که هر روز اعلام میشود، تعداد مبتلایانی که هر روز بیشتر میشوند و افرادی که همچنان در خطر ابتلا قرار دارند و جامعهای که انگار نمیخواهد یا نمیتواند عمق فاجعه کرونا را درک کند. در این بین اما مساله مهم خستگی و بیماری کادر درمان است، همانها که 21 ماه تمام از جان و دل مایه گذاشتند و از بیماران کرونایی در بیمارستانها پرستاری کردند تا جان آنها را از شر این ویروس منحوس نجات دهند.
همانها که جانشان را کف دست گرفتند و بیچشمداشتی برای بیماران تلاش کردند، همانها که حتی حقوقشان را هم به موقع نگرفتند، مجبور شدند ماهها از دیدن عزیزانشان محروم شوند تا به آنها گزندی نرسد و از طرفی بیماران را تنها رها نکرده باشند.
خیلی از این پرستاران و پزشکان در شیفتهای ۱۸ تا ۴۸ ساعته کار کردند و گاهی از خستگی کنار دیوار راهروهای بیمارستان از هوش رفتند. خیلی از آنها در این راه جان باختند و در تمام این مدت تنها خواستهشان از مردم این بود که از رفت و آمدهای غیر ضروری پرهیز کنند، پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند و برای جان خود و عزیزانشان ارزش قائل شوند.
اما در آن طرف ماجرا مردمی بودند که با هر تعطیلی رهسپار جادهها شدند تا مسافرتهای خانوادگی را از دست ندهند، در مراسم عزاداریها بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی شرکت کردند و بعد از هر کدام از اینها موج تازهای از بیماران راهی بیمارستان شدند. عدهای جان باختند و عدهای دیگر سالم و سلامت از بیمارستان مرخص شدند. اما این پزشکان و پرستاران بودند که در تمام این ماهها هر روز مرگ بیماران را دیدند، شیون بازماندگان را شنیدند و خستگیها را به جان خریدند و خم به ابرو نیاوردند، اما از یک جایی به بعد ماجرا فرق کرد، آنها هم مبتلا شدند. احتیاج به مراقبت و استراحت داشتند و به این ترتیب هر روز تعدادی از نیروی آماده به خدمت در بیمارستان کم شد...
امسال دومین سال کرونایی است که یکم شهریورش رنگ و بوی دیگری دارد ، امسال روز پزشک یاد آور رشادتها ، ایثارگریها و از خودگذشتگیهای پزشکان متعهدی است که در کارزار کرونا جامه خدمت پوشیدند و تلاش کردند رخت تندرستی به تن آسیب دیدگان و مبتلایان کرونا کنند. حالا به مناسبت همین روز به سراغ چند نفر از پزشکانی رفتیم که 21 ماه به صورت مداوم سختیها و رنج مقابله با کرونا را تحمل کردند، تا پای صحبتهایشان بنشینیم.
*۴۰ روز خانوادهام را ندیدم
محسن کوپایی ملک، رزیدنت جراحی عمومی شاغل در بیمارستانهای سینا و امیراعلم تهران است که در این دوران سختیهای زیادی را برای نجات جان بیماران مبتلا به کرونا به جان خریده حال و هوای این روزها را اینگونه روایت میکند: اکنون وارد ماه بیست یکم مبارزه با کرونا شدهایم ما همیشه با همکاران از روز اول درگیر این مسئله بودیم، ما رزیدنت هستیم و بار اصلی این مسوله در کنار پرستاران بر دوش ما است حتی افرادی که رشتهشان ارتباطی با این موضوع نداشت هم پای کار بودند و شرایط به گونهای پیش رفت که همه با هم به میدان آمدیم و به کمک درمان بیماران کرونا پرداختیم، حتی ممکن بود بیمار ترومای ما نیز مبتلا به کرونا باشند.
از اول اسفند ۹۸ که این اتفاق افتاد دو هفته قبلش فرزندم به دنیا آمد و اوایل شیوع بیماری که در شهر قم افزایش پیدا کرد همسرم و فرزندم را به شهر یزد فرستادم و من بعد از تولد فرزندم ۴۰ روز خانوادهام را ندیدم؛ خوشبختانه خانواده من مخالفتی با این موضوع نداشتند. یادم هست که در طول این بحران زمانی که در بیمارستان سوختگی شهید مطهری فعالیت میکردم و بیماران سوخته که مراجعه میکردند مبتلا به کرونا بودند، در آن زمان همه همکاران من به کرونا مبتلا شده بودند و فشار کاری افرادی که مبتلا نبودند را به شدت افزایش داده بود.
*چالش شهدای مدافع سلامت
از همان روزهای ابتدایی که نام این پاندمی به گوش ما رسید قابل پیش بینی بود که هیچ جای دنیا امن نخواهد بود و پیش بینی میشد که این پاندمی حداقل دو الی سه سال درگیر بیماری خواهیم بود.
یکی از دوستان خوبم به نام حمیدرضا مهدوی که در شهرستان فریدونکنار به عنوان تنها پزشک شهر مشغول به فعالیت بود پس از ابتلا به بیماری کرونا با گذشت ۴ روز جان خود را از دست داد، متاسفانه اکنون با گذشت ۲۱ ماه از شیوع بیماری کرونا بنیاد شهید فقط پزشکانی که در بیمارستان جان خود را از دست میدهند به عنوان شهید اعلام میکنند ولی دوست من یک نمونه از پزشکانی است که برای اینکه تخت درمانی را اشغال نکند در منزل قرنطینه شد و جان باخت. ولی به دلیل اینکه در بیمارستان این اتفاق رخ نداد بنیاد شهید آنها را جزو شهدای مدافع سلامت قرار نمیدهد.
با دیدن هر بیماری که درمان میشود و بیماری که از آی سی یو به سلامت خارج میشود حالمان خوب میشود، اوایل شیوع بحران مردم کمک زیادی میکردند و پا به پای کادر درمان حضور داشتند و لحظههای غمگین ما شیرین میشد.
*حتی فیش حقوقی هم نداریم
خانم دکتر ابطحی پدرشان به دلیل بیماری کرونا در بیمارستان بستری بود و جان خود را از دست داد، روز چهارم فوت پدرش به سرکار برگشت و روی تختی که پدرش جان باخته بود بیمار دیگری را ویزیت می کرد...
رزیدنتها به سختی زندگی میکنند، اصل و بدنه کار در بحران کرونا دست رزیدنتها است و ما حتی پاداش نداشتیم و از سوی دیگر خدمت در این دوران جزو سابقه کاری ما محسوب نمیشود. در شرایط تورمی کشور ما حتی فیش حقوقی هم نداریم و مبلغی به عنوان حقالزحمه حدود سه میلیون تومان برای ما واریز میشود اگر ما دانشجو هستیم چرا سنگینی کار بر دوش ما است؟ و اگر در حین آموزش فوت شویم هم باید خسارت بدهیم! تکلیف ما مشخص نیست که ما نیروی کاریم یا دانشجو لذا از دولت جدید تقاضا دارم که به وضعیت ما رسیدگی کند.
*فکرش را نمیکردیم دنیا درگیر بیماری شود
افشین جعفرزداه پزشک متخصص بیهوشی و هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز از جمله پزشکانی است که از همان روزهای ابتدایی شیوع بحران داوطلبانه وارد کارزار مبارزه با بیماری شده است، او خاطرات تلخ و شیرین و تجربیات ماههای گذشته را اینگونه توصیف میکند: زمزمههای بیماری کرونا از حوالی دی ماه در کشور به گوش میرسید و ما به شدت بر بیمارانی که میزان اکسیژن خون آنها پایین بود و تنگی نفس داشتند تمرکز کردیم و با اعلام اولین مورد کرونا در ایران در اوایل اسفند به عنوان پزشک اعلام آمادگی کردم که در تهران و شهرستانهایی که نیاز به پزشک دارند حضور پیدا کنم به دلیل اینکه در آن دوران اعلام میشد که ۱۰ درصد بیماران کرونا در آی سی یو بستری شوند.
روزهای اول فکرش را نمیکردیم که این بیماری تا این حد دنیا را درگیر کند و جان انسانهای زیادی را بگیرد و تصورمان این بود این بیماری هم مثل سارس و مرس از بین خواهد رفت اما تصور ما اشتباه از آب درآمد.
به دلیل اینکه در آی سی یو کرونا فعالیت دارم خودم به این بیماری مبتلا شدم، ما شبانهروز در آی سی یو کار کردیم و گاهی کشیکهای ۲۴ ساعته یا ۴۸ ساعته داشتیم، خانواده من با حضور من در بحران کرونا و خدمت به مردم مخالفتی نداشتند اما از آنجا که پدر من مسن هست هفتهها وی را ندیدم، در آن زمان درک درستی از درمان این بیماری نداشتیم و دور بودن از خانواده و نوزاد ۵ ماههام باعث شده بود دچار انزوا شویم و همین موضوع کار را برای ما دشوارتر کرده بود، برخی همکاران من با اینکه اجاره نشین بودند اما برای مهیا کردن شرایط قرنطینه و ایزوله برای خودشان مجبور شدند منزل دیگری اجاره کنند.
*سی نفر از همکاران من جان باختند
حدود سی نفر از متخصصان بیهوشی جان خود را در این مسیر از دست دادند و رقم شهدای سلامت آی سی یو به نسبت سایر گروههای پزشکی در رتبه اول قرار دارد، آمار نشان میدهد ما اساتید بزرگی از قبیل دکتر ایروانی را از دست دادیم و همکاران ما طعم تلخ مرگ را چشیدند و برخی که مبتلا شدند هنوز با عوارض شدید این بیماری دست و پنجه نرم میکنند.
کادر درمان جنگجویانی هستند که در میدان با بیماری مقابله میکنند اما پیروزی ما در صورتی محقق خواهد شد که فرمانده میدان از لحاظ علمی و تاکتیکی مدیریت درستی داشته باشد و وقتی ستاد مشترک و فرماندهی قوی و منسجم رفتار نکند خروجی خوبی نخواهیم داشت، متاسفانه مسوولان ما توجه کافی به واردات واکسن نداشتند در حال حاضر بسیاری از کشورها درحال مدیریت بیماری هستند و شایسته کشور ما نیست که ایران با هرم سنی جوان در وضعیتی شدیدتر از آمار جهانی قرار داشته باشد، اگر واکسیناسیون به سرعت انجام میشد شاهد موج پنجم نبودیم تا وقتی اراده جدی برای تامین واکسن نباشد بیماری با ما خواهد بود. مراقبت پزشکی، بهداشتی، قرنطینه و واکسیناسیون 4 عامل مهار بیماری هستند که واکسن معادله مدیریت کرونا را در بسیاری از کشورها تغییر داده است. تا زمانی که بخش عمدهای از مردم واکسینه نشوند موج کنونی ادامه خواهد داشت.
*کابوس جان باختن بیماران را میبینم
هنوز کابوس برخی بیماران جوان که با تعلل به مراکز درمان مراجعه کرد و جان خود را از دست داد میبینم، متاسفانه خستگی کادر درمان و فشار شدید کاری و بی توجهی به وضعیت آنها از جمله خاطرات تلخی است که با ما مانده است. از سویی حضور نیروهای جهادی بدون هیچ چشمداشتی، خیرین صادقی که با نیت خالص در این جنگ حضور یافتند و دانشجویان ما که به بیماران مانند اعضای خانواده خدمت ارائه میدهند از جمله کارهایی است که ماندگار خواهد شد، همچنین حضور معلم بازنشستهای که در خانه شیرینی میپخت و برای کادر درمان شیرینی میاورد هیچوقت از یاد ما نمیرود.
متولیان دولت جدید کارنامه قبلی پر از اشکال مدیریت کرونا را اصلاح کنند و نباید با کرونا سیاسی برخورد کرد بلکه باید از تجربیات کشورهای موفق برای مهار آن استفاده کنیم و برای مهار آن شعار و تظاهر نداشته باشیم و از پتانسیل همه افراد توانمند و توجه به دغدغههای کادر درمان برای کنترل آن استفاده کنیم تا پرچم مبارزه با بیماری کرونا از دوش کادر درمان به زمین نیفتد.
*خدمت در مناطق محروم
ابراهیم نوری گوشکی متخصص پزشکی خانواده نیز یکی دیگر از پزشکانی که زمان زیادی در بحران را در خدمت هموطنان در مناطق محروم کشور بوده است، وی درباره درباره تجربیات خود در این دوران میگوید: از بهمن ۹۸ که بنده در منطقه محروم زهکلوت از توابع شهرستان رودبار جنوب (دانشگاه علوم پزشکی جیرفت) مشغول انجام خدمات تعهد ضریب خدمتی دوره تخصص رشته پزشکی خانواده بودم و در خط اول و مقدم با بیماران کووید19 در تماس بودیم ابتدا بخاطر ابهامات پاندمی، اطلاعات زیادی در دسترس نبود، کمبود شدید وسایل حفاظت فردی، دارو های سرپایی و سایر امکانات تجهیزاتی بود و همه مزید بر علت بود.
پس از آن از مرداد ۹۹ در کلینیک تب و بیماریهای تنفسی بیمارستان آیت الله طالقانی (دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) مشغول خدمات رسانی بودم.
*راهی جز تسریع واکسیناسیون نیست
در همان زهکلوت و ابتدای پاندمی دچار علامت شدم و قرنطینه شدم و خدا را شکر بهبود یافتم الان هم هر دو دُز واکسن برکت زدهام. در اوایل شیوع بیماری پیش بینی دقیق از پایان این پاندمی نداشتیم، چون بیماری نوپدید بود و ابهامات زیادی برای جامعه پزشکی جهان و دانشمندان داشت و حتی در تولید واکسن تردید بود چون بالاخره حداقل ۵ سال برای تولید و کارازمایی شاید زمان لازم بود اگر در شرایط بحران نبودیم ولی خوب کم کم شرکت های بزرگ و کمپانی های واکسن سازی شروع به فعالیت کردند و خدا را شکر حتی در کشور ما واکسن سازی به مرحله عمل رسید.در حال حاضر روند بهتری پیدا کرده ولی با توجه به جهش های پی در پی ویروس هیچ راهی جز تسریع واکسیناسیون نیست هر چند رعایت پروتکل ها اولین اصل در کنترل پاندمی است.
آمار شدید ابتلا به بیماری واقعا متاثر کننده است و حس درد و اندوه جان افزایی ایجاد کرده، فضای غم در جامعه ایجاد کرده و هر عزیزی از دست میرود حس غریبی به ما دست میدهد. از همینجا به ملت ایران و خانوادههای داغدار تسلیت عرض میکنم و از محضر خداوند مهربان برای آن عزیزان پر کشیده به سرای باقی، علو درجات و رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی توأم با سلامتی مسئلت مینمایم.
*بی عدالتی در توزیع منابع اعتباری
برای کاهش مرگ و میر و موارد ابتلا افزایش آگاهی جامعه، حساس سازی آنها نسبت به بیماری؛ با رعایت پروتکل های بهداشتی، ایجاد ساز کار مناسب اقتصادی-اجتماعی برای مهار بیماری با کمک دولت در بحث اقتصادی، تعطیلی حداقل دو تا سه هفته ای برای کنترل وضعیت بحرانی فعلی با توجه به بار بیمارستانها و کمبود تخت و تجهیزات و فرسودگی نیروی انسانی، حمایت همه جانبه دولت انقلابی و مجلس در مهار هر چه سریعتر بیماری و تعیین تکلیف سریعتر وزرای دولت جدید خصوصا وزرای بهداشت، صمت و ... باید صورت گیرد.
هدر رفت منابع اعتباری در وزارت بهداشت فعلی هم در حوزه اجرای برنامه پزشکی خانواده روستایی و شهری هم در کرونا بطوریکه متاسفانه حق الزحمه پزشکان خط مقدم کرونا در برخی دانشگاهها هنوز پرداخت نشده حال انکه در ستاد وزارت بهداشت مدیران و برخی کارشناسان مبالغ بالا و قابل توجهی نسبت به پزشکان خط مقدم دریافت کرده اند.
بی عدالتی در توزیع منابع اعتباری به دانشگاهها بطوریکه برخی فرصت را غنیمت دانسته و تحت عنوان کووید نسبت به خرید متمرکز خارج از ضوابط در وزارت بهداشت اقدام کرده و ضربات جبران ناپذیری به برخی مناطق محروم وارد کرده اند.
*سربازان بدون زره
کرونا بخوبی نشان داد که سربازان بدون زره خط اول پزشکانی بودند که جان نثار کردند و بهتر است در دولت جدید توجه بیشتری به درخواست پزشکان داشته باشیم، حفظ تامین و امنیت شغلی پزشکان، استفاده از نخبگان پزشکی و مجرب محیطی در راس ستاد وزارت خانه ها و دانشگاههای علوم پزشکی در حوزه سیاست گذاری و تصمیم گیری های کلان ، جلوگیری از هجمه های غیر منطقی رسانه ها به پزشکان و مدیریت منطقی با حفظ حرمت در حفظ نگهداشت و استفاده از این نیروی ارزشمند با جلوگیری از مهاجرت باید مد نظر دولتمردان قرار داشته باشد.
انتهای پیام/