خبرگزاری علت به نقل از فارس طبل جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعثی عراق در 31 شهریور 59 که به صدا در آمد، همه ارکان نظام را با خود درگیر کرد؛ از نیروهای نظامی تا نیروهای خدماتی، بهداشتی و درمانی و...
کادر بهداشت و درمان به عنوان یکی از مهمترین گروههای پشتیبان در هر جنگ و منازعهای نقش محوری در تامین سلامت نیروهای نظامی دارد و پیشگیری از بروز بیماریها به ویژه بیماریهای مسری، درمان بیماران مختلف و نظارت مداوم بر سیستم تغذیه رزمندگان حاضر در نبرد از مهمترین اقدامات در پیشبرد امور نظامی و دفاع از کیان کشور است.
در دوران 8ساله دفاع مقدس و نبرد نابرابر با نیروهای بعثی عراق و همپیمانان پرشمارشان نیروهای بهداشت و درمان همپای دیگر نیروها جانانه به تلاش پرداختند تا یک وجب از خاک پاک این مرزو بوم اشغال نشود.
اکنون در هفته دفاع مقدس قرار داریم و برای گرامیداشت تلاشها و ایثارگریهای نیروهای بهداشت و درمان در دوران حماسه ساز دفاع مقدس با دکتر علی مهرابی توانا، مسؤول بهداشت سپاه و وزارت بهداشت در دوران دفاع مقدس به گپوگفت نشستیم.
دکتر مهرابی توانا دارای مدرک دکتری در رشته میکروب شناسی از انگلستان است و اکنون به عنوان استاد میکروب شناسی در دانشگاه علوم پزشکی بقیة الله مشغول به تربیت دانشجویان و متخصصان است. آنچه در ادامه از نظر گرامیتان میگذرد، مشروح این گفتوگوست.
آقای دکتر! در ابتدای گفتوگو خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید.
بنده علی مهرابی توانا متولد 1336 همدان هستم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در همدان گذراندم و در رشته بهداشت وارد دانشگاه شدم. دانشجوی سال سوم بودم که وارد سپاه شدم.آمده بودم 6 ماه خدمت خود را در سپاه بگذرانم؛ چون دانشگاههای کشور در سال 59 با انقلاب فرهنگی مواجه شده و تعطیل شدند.
دانشجویان در آن دوران هرکدام به سویی رفتند؛ برخی به جهاد سازندگی رفتند و بنده نیز به سپاه رفتم. خدمت در سپاه همراه با حضور در کردستان بود اما پس از گذشت چند ماه از ورودم به سپاه، جنگ تحمیلی در 31 شهریور 59 آغاز شد.
حضرت امام فرمودند:«باید جلوی دشمن به ایستید و واجب کردند همه دفاع کنند.» بنده نیز تصمیم گرفتم این خدمت 6 ماهه را ادامه بدهم؛ بدون اینکه مدت آن را تمدید کنم.
در جنگ دیدیم موضوع فراموش شدهای بنام بهداشت وجود دارد و احساس کردم چون رشته تحصیلیام بهداشت است بهتر میتوانم در این حوزه به رزمندگان خدمت کنم.بنده مسؤول بهداشت جنگ در وزارت بهداشت و مسؤول بهداشت در سپاه بودم.
ابتدا باید نگاهی به گذشته جنگها در دنیا داشته باشیم. تاریخ جنگها در گذشته توام با بروز اپیدمیها بوده است. برای نمونه؛ در جنگی که ناپلئون بناپارت در قرن نوزدهم با روسیه داشته است وقتی لشکریانش به سمت روسیه حرکت میکنند یکی از بیماریهایی که باعث ناتوانی لشگرش میشود بیماری تیفوس بوده که بیماری عفونی است و از طریق شپش به انسان منتقل میشود؛ در آن زمان این بیماری تعداد زیادی از سربازان ناپلون را در جنگ از بین میبرد.
در جنگ جهانی اول بیماری کزاز در بین مجروحان جنگی باعث از بین رفتن تعداد زیادی از نیروها میشود؛ چون هنوز واکسن کزاز کشف نشده بود و عامل بیماری که در خاک بوده وارد زخم حاصل از مجروح شدن میکرده و مبتلا به کزاز میشدند.
امروزه دانشمندان معتقد هستند بیماری کزاز صددرصد قابل پیشگیری و صفر درصد قابل درمان است؛ یعنی بسیار کشنده و رنج آور است.
بیمار دچار اختلالال تنفسی شده و در نهایت جان میدهد. بیماری مالاریا در خیلی جنگها وجود داشته و نیروهای حاضر توسط پشه ناقل آن در جنگها مورد گزش قرار میگرفتند. البته هنوز میگویند ابر قدرتها واکسن مالاریا را ساختند اما در اختیار همه کشورها نیست.
بیماریهای منتقله توسط آب و غذای آلوده، محیط آلوده، حشرات و بندپایان در گذشته نیز بوده است.
ما شروع به یکسری اقدامات بهداشتی در جنگ کردیم؛ البته به این راحتی نبود.سازمان بهداشت جهانی توجه زیادی نداشت و دانش ما نیز به این میزان نبود.
ما بهداشت را در فضای جنگ راه انداختیم. عدهای فکر میکردند اگر مریض شوند نیز درمان و بیمارستان وجود دارد اما یک زمانی فهمیدند بهداشت نیز مهم است؛ به همین علت مسؤولان و فرماندهان وارد شدند و امام نیز در دیدار وزیر بهداشت در اواسط جنگ فرمودند در دوران دفاع مقدس از امور مهم «پیشگیری» است که اهمیت آن بیش از درمان است.
این نوعی راهبردی بود که بهداشت را در صدر توجهات مبدل کرد و این موضوع را به صورت تراکت و پوستر در همه جا نصب کردیم؛ بنابراین مسائل بهداشت روز به روز توسعه پیدا کرد.
مباحث بهداشتی را در جنگ از صفر آغاز کردیم. ابتدا نیروهای بهداشتی آموزش داده و در مناطق جنگی سازماندهی کردیم. پروتکلهای بهداشتی را برای آنها ارسال میکردیم.برای یک موضوع بهداشتی هفتهها در دانشگاه و مراکز علمی میرفتیم تا آن را تهیه کنیم.
* آقای دکتر! شما به نگارش و تدوین پروتکلهای بهداشتی اشاره کردید؛ آیا جنگ پروتکل خاصی داشت؟
بله، یکی از این پروتکلها مبارزه با مار و عقرب بود. در ایران مار و عقربهای سمی هستند. افرادی که در مناطق عملیاتی هستند هر زمان ممکن است دچار مار یا عقرب گزیدگی قرار گیرند.
در این مسیر دو راه داشتیم؛ یکی از گزیدگی پیشگیری کنیم و دومین راه اینکه اگر قرار گرفتند سُرم مورد نیاز را تهیه کنیم. در آن زمان سم «گامیتسان» نایاب شد و دیگر سمی برای نابودی مار و عقرب نداشتیم.
استفاده از گرد تنباکو برای در امان ماندن از مار و عقرب
در شرکت دخانیات ایران ماده زائدی وجود دارد که پس از تهیه و فراوری سیگار آن را دور میریزند؛ یعنی همان گرد توتون تنباکو؛ ما در مطالعات به این نتیجه رسیدیم این گرد توتون تنباکو میتواند دور کننده مار و عقرب باشد و مورد استفاده قرار گیرد.
به شرکت دخانیات پیشنهاد کردیم این مواد را بسته بندی کرده و به ما بدهند. این ماده را در آب حل میکردیم و مار و عقرب را از سنگرها و رزمندگان دور میکرد.
این کار انجام شد و خوشبختانه در دوران دفاع مقدس رزمنده های نداشتیم که به علت گزش مار یا عقرب جان خود را از دست داده باشد.
خوابیدن رزمنده روی تانک از ترس عقرب
در این زمینه خاطرهای دارم به این صورت که یکروز در جبهه متوجه شدیم رزمندهای از ترس عقرب بالای تانک خوابیده است!
مرحو م دکتر محمود لطیفی از استادانی بودند که در موسسه سرم سازی حصارک از عقربها سرم تهیه میکرد. تهیه به این صورت بود که سم عقرب را میگیرند، به اسب تزریق میکنند؛چون مقاومت اسب از انسان بیشتر است.
اسب در بدنش پادتن تولید کرده، آن را گرفته و خالص میکنند و سرم این ماده را به عنوان سُرُم ضد عقرب و مار خالص میکنند و در اختیار مردم قرار میدهند تا اگر توسط عقرب یا مار مورد گزش قرار گرفتند استفاده کنند.
مرحوم دکتر لطیفی در دوران جنگ این وظیفه را انجام میداد؛ آن هم به نوعی انجام میداد که درمانگاههای جنگ هیج زمانی از کمبود این ماده رنج نبردند. در برخی مناطق کشور عقربهایی هستند که بسیار سمیاند. عقربی که به زبان لُری به آن عقرب گادیم گویند وجود دارد؛ این عقرب عقربی است که نیشش دردناک نیست اما زهر آن کشنده است.باید فردی که مورد گزش قرار میگیرد سریع به پزشک برود و این سرم را تزریق کنند.
ترس رزمندگان از عقرب و مار
مرحوم دکتر لطیفی در جایی تعریف میکرد: فرزندم در جبهه بود، نامهای برای من نوشت و بیان کرد: «ای پدر! در این جبهه از تانک، توپ و گلوله نمیترسیم اما از این عقربها میترسیم.برای ما سُرُم تهیه کن و بفرس تا استفاده کنیم.»
زمانی بنده در بعد از جنگ در ماموریتی به رامهرمز رفتم و گزارشی در خصوص گزیده شدن مردم این منطقه با عقرب وجود داشت و درخواست کردن وزارت بهداشت رسیدگی کند. ما راهکارهای علمی برای این موضوع پیدا کردیم تا رزمنده ما مشکلی نداشته باشد.
ارسال سم و سرم ضد عقرب به جبهه
* آقای دکتر! با این توضیحات آیا ارسال سم و سرم برای مقابله با گزش عقرب و مار نیز جزو مواد ارسالی برای رزمندگان بود؟
بله، دقیقا.سرمهای ضد عقرب و مار و گرد توتونهای تنباکو برای مناطق مختلف جبهه فرستاده میشد.
*این مواد همگی تولید داخل بود؟
بله؛ مردم بدانند هرچند رزمندگان فداکارانه وارد جنگ شدند اما افرادی بودند که به سلامت آنها فکر میکردند. مثلا دسترسی به آب سالم یا محیط سالم یا بیماری ای مسری مثل کزاز، هپاتیت و مننژیت مورد توجه قرار داشتند. برای بیماریهایی که واکسن داشتند واکسن تهیه و تزریق میشد. رزمندهها در جنگ علیه بیماریها واکسینه شده بودند.
*آیا شما در طول سال رزمندگان را در مناطق عملیاتی واکسینه میکردید؟ اصلا طرحی در این خصوص داشتید؟
بله، از یک دستورالعمل علمی پیروی میکردیم. مثلا برای کزاز در کتاب های علمی نوشته شده فرد باید سه دز واکسن بزند. این امکان نداشت تا رزمنده را این تعداد واکسینه کنیم. ما دو دز واکسن میزدیم و فرد دز چهارم که دز یادآور بود را 10 سال یکبار باید تزریق میکرد. مثلا سربازی که میخواهد وارد خدمت شود یک دز واکسن یادآور میزند.
بیماری مننژیت کشنده است؛ به طوری که فرد شب سرحال است اما صبح ناگهان از بین میرود. دلیل آن نوعی باکتری است که وارد بدن شده و خود را به مغز میرساند و فرد دچار التهاب میشود.
از دو راه میتواند وارد بدن فرد شود؛ یکی از طریق انسان که در بدنش هست و با ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن باعث بیماری میشود. دوم از بیرون بدن میآید و فردی که آلوده است و از راه قطرات تنفسی بیماری سرایت میکند.
مثلا در افرادی که تجمعی زندگی میکنند؛مانند رزمندگان. دومین گروه تغذیه است که خیلی مهم است و سومین علت وجود استرس است.
راهکاری علمی پیدا کردیم و قرار شد رزمندگان را واکسینه کنیم.ما کتب علمی را میخواندیم و با اساتید مشورت میکردیم و پروتکلها را مینوشتیم. پروتکل مربوط به واکسن رعایت می شد.
یک واکسن مننژیت را باید تزریق می کردیم که 95 درصد ایمنی را برای مدت 3 تا 5 سال ایجاد می کرد. آن زمان ما در جنگ همه رزمندگان کارت واکسیناسیون داشتند و نوع واکسن تزریق شده ثبت می شد.توانستیم به این وسیله جلوی اپیدمیها را بگیریم؛ مثل مننژیت.
تدوین پروتکل بهداشتی برای رزمندگان
*آقای دکتر! چقدر رعایت پروتکلها کنترل میشد؟ به عبارت بهتر آیا پایش و نظارتی مداوم وجود داشت؟
وقتی میخواستیم رزمنده را واکسینه کنیم بهداری واحدها واکسن ها را تحویل میگرفتند و در یک چرخه کار صورت میگرفت و ثبت میشد. پروتکلهای بهداشتی توسط رزمندگان و احدهای بهداشتی و نظارت فرماندهان اجرا میشد.
در بحث بهداشت جامعه میتوانید واحد متخلف بهداشتی را جریمه کنید اما در جنگ که این طور نبود. ما ابتدا به نیروها آموزش بهداشت دادیم تا چگونه اقدام لازم را برای سلامت خود انجام دهند.
برای پیشگیری از بیماریها راهکار علمی پیدا کرده و به صورت پروتکل ابلاغ کردیم؛ فرماندهان بهترین ضامن اجرایی ما بودند. بعد از جنگ نیز طرح امام رضا(ع) را اجرا کردیم که در آن مسؤول سلامت همه رزمندگان فرماندهان هستند؛ یعنی وقتی فرمانده مسؤول شد همه نیروهای بهداشت تحت امر او هستند.
برنامه خاص غذایی برای رزمندگان
در خصوص مواد غذایی چه نظارتی وجود داشت؟با توجه به اینکه گرمای شدید هوا در بسیاری مناطق عملیاتی آزار دهنده بود و بیماریهای مختلفی ایجاد میکرد.
جبهههای مختلف داریم و فرهنگهای مختلفی بین رزمندگان وجود داشت. برخی رزمندگان غذایی را دوست داشتند و برخی دوست نداشتند.ما برنامه غذایی در دوران دفاع مقدس نوشتیم و اینکه چه غذایی به رزمندگان بدهیم یا ندهیم.
البته برخی اجرا نمیشد؛ یا با توجه به مواد غذایی رسیده به دست واحد پشتیبانی به رزمندگان داده میشد، اما نظارت از زمان ارسال، انبار و مرحله به مرحله کنترل شده و مهر تایید میخورد.
* آقای دکتر! شما از نظارت گفتید؛ آشپزهای جنگ چگونه کنترل میشد؛ آیا افراد شاغل در آشپزخانه کارت سلامت داشتند؟
آشپزها چند دسته بودند؛ دسته ای که از رستورانها و هتلها به جبهه میآمدند که این افراد کارت سلامت داشتند. یکسری مانند نانوایان می آمدند که کارت بهداشت داشتند؛ اما ما حتی برای افرادی که فقط برای دوره 15 روزه به جبهه میآمدند نیز کارت سلامت صادر میکردیم!
صدور کارت سلامت برای آشپزهای جنگ
فرد را به آزمایشگاه بهداشت در منطقه جنگی میفرستادیم؛ یعنی علاوه بر اینکه رزمندگان کارت واکسیناسیون داشتند، افرادی که در تولید، توزیع و طبخ غذای رزمندگان فعالیت داشتند نیز مورد نظارت بوده و دارای کارت سلامت بودند.
ما به افراد قبل از وارد شدن به حوزه خدمات غذایی آموزش لازم بهداشتی ارائه میکردیم و نظارت همیشگی وجود داشت.
* اگر کسی قوانین بهداشتی را رعایت نمیکرد چکار میکردید؟
ما در مقیاس فردی با کسی به مشکلی برخورد نمی کردیم و همکاری وجود داشت و بیشتر از روش تشویقی استفاده میکردیم؛ چون موضوع دفاع از کشور بود، هر چیزی را توصیه میکردیم رزمندگان گوش میدادند.
همه گیری بیماری در دفاع مقدس
*آقای دکتر! آیا همهگیری بیماری در جنگ داشتیم؟
بله؛ البته یک همه گیریهایی است که از طریق واکسن قابل پیشگیری است که از این گروه همهگیری نداشتیم. دسته دیگر همهگیری داشتیم که هنوز هم که بیش از 30 سال از جنگ میگذرد دانشمندان نتوانستهاند برای پیشگیری از آن بیماریها واکسن تهیه کنند.
یکی از این همه گیریها «تب پشه خاکی» است. بیماری از یک پشهای منتقل میشود و یک بیماری ویروسی است. این بیماری، بیماری بومی ایران است و از طریق نیش پشه خاکی به انسان منتقل میشود و بعد از دو سه روز نهفتگی بیماری، بیمار دچار تب، کوفتگی، درد عضلات و ترس از نور میشود. این را تب استخوان شکن میگویند و بسیار آزار دهنده است.
متاسفانه در برخی مناطق میانی و جنوب غربی ما وجود داشت و نمیتوانستیم برای آن کاری کنیم؛ الا اینکه اقدامات کاهنده بیماری داشته باشیم. این عامل بیماری دو تا سه میلیمتر اندازه دارد و از پشه بند نیز عبور کرده و ویروس را وارد بدن فرد میکرد.
البته اگر فرد از مناطق مرکزی کشور به جبهه رفته باشد کمتر آسیب میبیند اما حساس ترین افراد مربوط به افراد مناطق شمالی است.
در دوران دفاع مقدس اپیدمی کزاز، دیفتری و هپاتیت نداشتیم؛ چون واکسن داشتند اما بیماری مثل سالک نیز واکسن نداشت و مانند پشه خاکی بیماری انتقال داده میشد
*آقای دکتر ! به صورت مصداقی و مشخص توضیح دهید که آیا در دوران دفاع مقدس همه گیری بیماری صورت گرفت؟
بله، خیلی اتفاق افتاد. بنده عنوان پایان نامه فوق لیسانسم همین تب پشه خاکی است و تنها راه جلوگیری از این بیماری پیشگیری است. البته در دوران دفاع مقدس اپیدمی کزاز، دیفتری و هپاتیت نداشتیم؛ چون واکسن داشتند اما بیماری مثل سالک نیز واکسن نداشت و مانند پشه خاکی بیماری انتقال داده میشد.
در این خصوص کنترل جوندگان بسیار سخت بود؛ یا باید پشه را کنترل میکردیم که آن نیز خیلی سخت بود و حتی از روی پشه بند نیز این پشهها نیش خود را میزدند.
استاد حشره شناسی آزمایشگاه نیش پشهها شد!
مرحوم دکتر جوادیان استاد حشره شناسی دانشگاه تهران به جبهه آمد. یک شب خود را در معرض پشهها قرار داد تا این موضوع را بررسی کند. به این نتیجه رسیده بود هر رزمنده در هر ساعت 120 بار مورد گزش پشه قرار میگیرد؛ یعنی در 10 ساعت بیش از هزار بار مورد گزش قرار می گرفت.
بنابراین ما اپیدمی متعددی داشتیم که از کنترل ما خارج بود؛ یکی سالک و تب پشه خاکی بود. البته در اوائل جنگ مسمومیت غذایی نیز داشتیم، اما وقتی غذاها با نظارت بهداشت سامان گرفت از اواسط تا پایان جنگ مسمومیت غذایی نداشتیم.
*آقای دکتر! این روزها با توجه به شیوع کرونا واژه قرنطینه بسیار شنیده می شود؛ آیا در دوران دفاع مقدس و بروز اپیدمیهای بیماری این موضوع اتفاق میافتاد؟
قرنطینه یک کلمه یونانی است. مثلا در گذشته وقتی کشتی در بندر قصد تخلیه بار را داشت میگفتند افراد داخل آن 40 روز اجازه بیرون آمدن نداشتند.
سازمان جهانی بهداشت این کلمه را برای برخی بیماریها بکار میبرد؛ مانند آبله و تیفوس که واگیر شدیدی دارند. وقتی کرونا در چین شایع شد با تحت پوشش قرار دادن 550 میلیون نفر از جمعیت که در ووهان چین بود موفق شدند بیماری را کاملا مهار کنند و قرنطینه کاملی اجرا کردند.
در جنگ نمیتوانستیم همه رزمندگان را قرنطینه کنیم؛ چون بیماریهای شایع در منطقه بیماریهایی نبودند که قرنطینه لازم داشته باشند؛ مثل وبا یا آنفلوآنزا. ما در جنگ این دو بیماری را نداشتیم.
تیفوس و بیماری که نیاز به قرنطینه داشته باشد، نداشتیم. بیماریهای قرنطینهای اصلا در جنگ مطرح نبود. ما یک اصطلاحی بنام مراقبت بهداشتی به کار بردیم. بیماریهایی مثل گال داشتیم که در آن حشرهای زیر پوست زندگی میکند و در شب فعال است و این حرکت سبب خارش می شود.
این بیماری را در جنگ داشتیم. پزشکان آن زمان با داروی گاما بنزن و صابونهای گوگرد درمان میکردند؛ برای اینکه این بیماری به دیگران سرایت نکند. این بیماری مثلا با دست دادن و پتوی آلوده انتقال پیدا میکند.
فعالیت پتو شویی در جبهه
برای این منظور دستگاههای پتو شویی را به مناطق جنگی آوردیم. به رزمندگان آموزش دادیم که باید پتوی شما اختصاصی باشد، بعد گفتیم باید رزمندگان مرتب استحمام کنند و حمامهای بهداشتی فراهم شد.
جهاد سازندگی و کمیته های بهداشتی حمامهای بهداشتی تهیه کردند.البته در اوائل جنگ این طور نبود، اما در اواسط و اواخر جنگ دهها حمام تهیه شد. بهداشت در جنگ در حد اعلا شکل گرفت.
در آنجا ایستگاههای مراقبت بهداشتی را ایجاد کردیم و افرادی که مثلا دچار بیماری گال بودند ویزیت میشدند و اگر مشکوک به بیماری بودند در این ایستگاهها ایزوله میکردیم. البته اپیدمیهایی که با واکسن قابل کنترل نبودند با دستورات بهداشتی کنترل شدند.
تعدادی افراد واحد بهداشت سپاه و ارتش بودند و یکسری نیروهای داوطلب بودند که به عنوان نیروی بهداشت محیط، حرفهای و غذایی وارد جبهه میشدند.
رزمندگان از آب سالم برخوردار بودند. آب مورد نیاز از منابع چشمهها، رودخانه و چاه تهیه میشد اما واحدهای بهداشتی منابع آب را از مبدا تا مقصد کنترل میکردند.
کنترل دائمی آب آشامیدنی رزمندگان
*آقای دکتر! چطور آب آشامیدنی نظارت میشد؟ مثلا آب آشامیدنی که از یک روستا در خوزستان وارد چرخه توزیع و مصرف رزمندگان میشد چطور مورد نظارت قرار میگرفت؟
نمونهای از آب را به آزمایشگاه میفرستادیم و بررسی میشد. مواردی داشتیم که آب ناسالم بود و همان جا چاه آب پلمب میشد.اگر آب را آزمایشگاه و بهداشت تایید میکرد از طریق لوله گالوانیزه یا پلی اتیلن برداشته میشد و برای استفاده با تانکر انتقال میدادیم.
همچنین کُلر موجود را با دستگاه کُلر سنج کنترل میکردیم.همه آب مصرفی رزمندگان را در جنگ که از منابع مختلف بودند کنترل میکردیم.
بهداشت جنگ یعنی یک تجربه کاملا علمی و گستردهای بود که همه مسائل بهداشت را در بر میگرفت؛ از فاضلاب تا پسماند و زباله. در خصوص دفع پسماند در آن زمان استفاده از ظروف یکبار مصرف متداول نبود.
در مناطق جبهه امکان سوزاندن زباله نبود و در نقاطی که امکان پذیر بود زبالهها را دفن میکردیم که بهترین روش دفع زباله بود. واحد خدمات با نظارت واحد بهداشت زبالهها را جمع آوری میکردند.
خاطرات:
برای پیشگیری از بیماری مالاریا قرص پیشگیری از مالاریا را به صورت هفتگی به رزمندگان مناطق مالاریا خیز میدادیم. مثلا در مناطق ایلام و جنوب. از 15 اسفند تا اوئل آبان دوره انتقال این بیماری بود.
کل مناطق جنگی در این مناطق دوبار سم پاشی میشد. یکبار اسفند و یکبار خرداد ماه سم پاشی میشد. در 15 اسفند تا اوائل آبان سال بعد هفتهای یکبار قرص مالاریا به رزمندگان این مناطق داده میشد. در آن ایام مالاریا بیماری بومی ایران بود.
خودداری یک رزمنده از خوردن قرص ضد مالاریا
در یکی از همان روزهای توزیع قرص مالاریا بین رزمندگان به یک رزمندهای برخورد کردیم اما مقابل این موضوع مقاومت کرد و گفت: «برادر جان! من این قرص را نمیخورم! اصلا در طول عمرم قرص نخوردم!»
آشپز هتل در خط مقدم
همچنین در یکی از مناطق کردستان در زمستان برای بازدید بهداشتی رفته بودیم که ناهار خیلی لذیذی تهیه کرده بودند؛وقتی پرسیدیم آشپز آن چه کسی بوده، معلوم شد آشپز یکی از هتلهای استانهای شمالی کشور غذا را درست کرده بود و غذای خوبی طبخ کرده بود.
اگر به موضوع رعایت نکات بهداشتی توجه کنیم خاطره ای در ذهنم مانده و آن این است که در منطقه زمانی به رزمنده ای برخورد کردیم که در حال بستن بند پوتین بود و قصد رفتن به خط مقدم را داشت.
روایتی از رعایت پروتکل بهداشتی یک رزمنده
از وی سئوال کردیم «میدانی نیاز یک رزمنده در خط مقدم چیست؟» گفت«نمیدانم»گفتیم نیاز این رزمنده این است که قرص کلر همراه خود ببرد تا اگر آب سالمی نبود در داخل قمقمه بیندازد و آب را ضدعفونی کند.
پماد به همراه داشته باشد تا هنگام شب استفاده کرده و از گزش پشه درامان باشد یا قرص هفتگی مالاریا را مصرف کند. این رزمنده سئوال کرد اینها را از کجا تهیه کنم؟ گفتیم که شما باید به واحد بهداشت بروید و آنها را دریافت کنید.
ما این رزمنده را به واحد اورژانس معرفی کردیم و رفتیم. بعد از دو سه ساعت مجدد به واحد بهداشت مستقر در اورژانس مراجعه کردیم که دیدیم این رزمنده هنوز در آنجاست!
گفتیم چرا هنوز اینجا هستی؟ گفت هنوز منتظرم مسؤول واحد بهداشت بیاید تا این وسائلی که گفتید را تهیه کنم و بعد به خط مقدم بروم. این برای ما خیلی جالب بود که یک رزمنده ساعتها مانده بود تا با رعایت پروتکلهای بهداشتی وارد منطقه و خط مقدم شود.
انتهای پیام/